تاوان سکوت / نقد مجید اسلامی در مورد فیلم «انقلاب خاموش»
23 آوریل 2018 - 19:07

«انقلاب خاموش» همه چیزهای لازم برای یک فیلم «جنگ سردی» تیپیک (شبیه «جنگ سردی»های دهه ۱۹۶۰) را دارد، ولی درنهایت یک پروپاگاندای تیپیک نیست. قصه در برلین ۱۹۵۶ میگذرد، همزمان با قیام خونین مجارستان، و فیلم خودش را محدود میکند به یک کلاس دوره دبیرستان که در آن بچهها آماده دیپلم گرفتناند. شخصیتها معرفی میشوند، روابط تعریف میشود و جرقه دراماتیکِ اصلی زده میشود. آنها میخواهند به اشغال مجارستان توسط شوروی واکنش نشان دهند. پس از آن فیلم میان یک فیلم دبیرستانی (به شیوه «انجمن شاعران مرده» پیتر ویر) و یک فیلم «جنگ سردی» (با آدمبدها و خبرچینها و ترسوها و چاشنی درامهای خانوادگی با تحولها و خردهقصهها) در نوسان است، ولی موفق میشود این دو را به هم پیوند دهد. بچههای فیلم کاملا جذاب و دوستداشتنیاند و قهرمانها خود آنها هستند. (نیازی نیست معلمها و پدر و مادرها نقش قهرمان را ایفا کنند.) فیلم بهلحاظ سبک کموبیش پیرو جریان اصلی است (با غلبه موسیقی و دوربین و تدوین پرتحرک، و البته لحظههای عاطفی)، ولی شبیه نمونههای باسمهای جریان اصلی نیست و برای جذب تماشاگر خوشرقصی نمیکند.
ایده «غرب خوب است و دولت کمونیستی چه کابوسی بود» با برخی ریزهکاریها (اشارههایی به دستاوردهای مثبت و سهم کمونیستها در مبارزه با فاشیسم و کنایه به انفعال غرب در بحرانها) کمی تعدیل شده، ولی کفه ترازو بههرحال به سمت غرب سنگینی میکند. آنچه نشان میدهد (مثل همه این نوع فیلمها) کمی اغراقآمیز به نظر میرسد، ولی با توجه به آنچه از حکومت آلمان شرقی شنیدهایم، چندان هم نامحتمل نیست. اما این سوال که نمایش این قصهها (اشاره به روسهای اشغالگر و جنایتهای عواملشان در بلوک شرق) در این دوران خاص چه کارکرد سیاسی تبلیغاتیای دارد، ذهن را مشغول میکند.
بااینحال فیلم خوشبختانه در سطح تبلیغاتیِ موضوعش تقلیل پیدا نمیکند؛ شخصیتها، رابطهها، خردهداستانها، ایده «خیانت»، و از همه مهمتر چهره باطراوت بچههای قهرمان فیلم، در ذهن میماند.
فیلم را لارس کراومه بر اساس رمان اتوبیوگرافیک دیتریش گارستکا نوشته و کارگردانی کرده. کراومه پیشتر فیلمهای دیگری هم ساخته که تریلر سیاسیاش («مردم علیه فیتسبراوئر») در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه فیلم آلمان شده