تکه شعری کهن / نقد سعید عقیقی در مورد فیلم «ترانه گرانیت»
۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷

اگر به دنبال آثاری مهجور از فرهنگهایی کمتر شناختهشده و نشانههای بومی رو به اضمحلال آن میگردیم، این فیلم بیوگرافیک دلچسبِ پت کالینز با فیلمبرداری سیاه و سفید فوقالعاده، فضاسازی موثر و امپرسیونهای تصویری ساده و غافلگیرکنندهای که وجوه اِسنادیاش گاه یادآور رابرت فلاهرتی و سینمای آزاد انگلستان است، لحظههای دراماتیک غنیاش تداعیکننده آثار شاعرانه رنوار و فصل ماهیگیریاش از دالانِ «پیش از انقلاب» برتولوچی به «زمین میلرزد» ویسکونتی نگاهی میاندازد، فرصتی است مناسب و مغتنم. فیلم درباره ترانه است و چه بهجا و دقیق، خود به ترانهای لطیف، با کلماتی مِهرآمیز و برانگیزاننده همانند. همانطور که ترانهها از طریق ضبط صداها ماندگار میشوند، و فیلم این ماندگاری را بی هیچ شتابی پی میگیرد، فیلم نیز از راه ثبت تصویرهایی شاعرانه، گفتارهایی زیبا و موسیقی فولکلوری که هر تکهاش در ذهن کسی مانده و از حنجره یکی از اهالی بیرون میآید، جای خود را در ذهن بینندهاش باز میکند. تلفیق تصویرهای مستند و «دانهدار» با تصاویر شفاف و قدرتمند صحنههای دیگر، ترکیب منسجمی از واقعیت اسنادی و شاعرانگی فراهم کرده، پیگیری نغمههای سرزمین، ترانه را به شکل عنصری جاری در زندگی، کار و طبیعت درمیآورد و دلیل بقای آن در ذهن و زبان مردم را نیز بی هیچ تاکیدی توضیح میدهد. استفاده مناسب و مبتکرانه از صدای خارج از کادر، حس رسیدن به ترانهای گمشده را، حتی وقتی کسی ترانه نمیخواند، پدید میآورد. لذت بردن از تکتکِ تصاویر و ترانهها مهمترین، نخستین و احتمالا آخرین کاری است که هنگام تماشای فیلم انجام میدهیم؛ گویی تکه شعری کهن یافته باشی که از فرط بلاغت، مرزهای تازگی را پشت سر میگذارد.