داستان یک ترانه طولانی و غمبار / نقد هما توسلی در مورد فیلم «ترانه گرانیت»
23 آوریل 2018 - 19:16

پسربچهای دوستداشتنی پابرهنه بر سنگهای مرطوب راه میرود، تخمهای پرندگان را نشان میکند، سنگ جمع میکند و گاهی هم آواز میخواند. دیوارهای دهکده سفید و خالیاند و زنانی با لباسهای تیره بیحرکت به آنها سنجاق شدهاند. آدمها در نقطههای ثابت ایستادهاند و تنها عنصر متحرک این فضای ابزورد پسرک بیخیالی است که غرق در خود سوتزنان میگذرد. تصاویر پرکنتراست سیاه و سفید در همراهی با قاببندیهای عکسگونه و میزانسنهای ایستا فضایی استیلیزه، سوبژکتیو و بهغایت زیبا میسازند که همگام با روایت ضد داستان و آواز سوزناک و پایانناپذیر شخصیتها فیلم را به خواب شبیه میکند.
«ترانه گرانیت» یک فیلم زندگینامهای رادیکال است. پت کالینز، کارگردان فیلم، مستندسازی ایرلندی است که آشکارا از جزئیات بهزعم خودش بیاهمیت زندگی شخصیتش میگذرد تا فیلمش را به شعر/ترانهای طولانی و غمبار و تاثیرگذار تبدیل کند.
شخصیت اصلی فیلم، جو، ظاهرا خواننده ایرلندی مشهوری است که کودکیاش را در دهکدهای در ایرلند گذرانده، آواز خواندن را از پدرش یاد گرفته و بعدتر در میانه زندگیاش تصمیم گرفته مهاجرت کند. فیلم به سه بخش کودکی، میانسالی و پیری جو هینای میپردازد و با ترکیب تصاویری مستند از او – که گویا از فیلمی مستند وام گرفته شدهاند- سعی دارد تماشاگر را با سوژهاش همراه کند. بخش نخست با حضور پسرک زیبا و فضاسازی غریب دهکده گرانیتی ایرلندی بهشدت جذاب است. بخش میانی با انتخاب بازیگری که استخوانبندی زمخت چهره و عصبیت نسبتا آشکارش او را نهتنها بهکلی از آن پسرک جذاب اولیه، بلکه حتی از صورت خندان جوهینای واقعی هم متمایز میکند و همچنین به دلیل تغییر لحن و سبک فیلم، جذابیت بخش اول را ندارد و در بخش آخر هم جوهینای پیر که حالا زندگی حرفهای افتخارآمیزی را طی کرده، دوباره به دهکده کودکیاش برمیگردد تا دیدن دوباره آن چشماندازهای فوقالعاده فیلم را شور دیگری ببخشد.
با همه اینها فیلم پر از ترانه است؛ ترانههایی که با زبان محلی ایرلندی و به سبکی خاص بی همراهی ساز و تکنفره در طول برداشتهایی طولانی بهطور کامل جلوی دوربین خوانده میشوند و همراه شدن با لحن حزنانگیز و ریتم یکنواختشان بهخصوص برای مخاطبی که زبان ترانهها را نمیفهمد، دشوار است.