رابطه تاریخی جنایت و پنهان کاری / نقد سعید عقیقی فیلم «معدنچی»
۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۶

یک غافلگیری آشکار از سینمای اسلوونی، با یکی از قربانیان جنگ بوسنی در مرکز درام که ظاهرا پناهنده و بیگانه است، اما درحقیقت به دلیل سابقه خانوادگی (آلیا خواهرش، مرسده، را در جنگ بوسنی از دست داده است) و حرفهاش (معدنچیای که در جستوجوی منابع معدنی کارش به نبش قبر و باز کردن مُشت جنایتکاران میانجامد) بخشی از فجایع سیستم فاسد پلیسی و قضایی را در خاموشی و بیخبری مطلقِ نسل تازه (که هم برای اربابانش جاسوسی همکارانش را میکند و هم دلش به این خوش است که در مملکت او چنین اتفاقاتی نمیافتد) در رسانهها علنی میکند و بهایش را میپردازد. فیلم هم به شکلی دیالکتیکی به رابطه تاریخی جنایت و پنهانکاری میپردازد و هم با تمرکز بر زندگی خانوادگی آلیا بهعنوان پرولتری که به دلیل پرهیز از درگیر شدن در نبردی نابرابر با اربابان سرمایهدار و ترس از بیکاری و اخراج از کشور همواره در برابر هر بیعدالتی سرخم کرده، مهمترین رویداد زندگی او را به مسئلهای جهانی و تعمیمپذیر تبدیل میکند. فیلم بهرغم لحن نومیدانهاش در نمایش سلطه و تبحر صاحبان قدرت در لاپوشانی جنایت، اثر نومیدکنندهای نیست. وقتی آلیا در انتهای فیلم نشانههای بهجامانده از جنایت را زیر درخت میکارد، به شکلی تلویحی هم تعهد اخلاقی خود را بهعنوان یک فرد نشان میدهد (نشانههای جنایت را از عمق به سطح زمین میآورد) و هم دسترسی نسل آینده را به نشانههای حقیقی تاریخی آسانتر میکند. هر چند هیولاهای ترسناک همواره همه جا هستند، و برخلاف نظر سمیر، با نگاه کردن به آنها به سبک فیلمهای زامبی نمیتوان نابودشان کرد، اما دو فصل درگیری با پلیس و احترام مرد غریبه به آلیا بابت افشاگریاش نشان میدهد که هیولاها در برابر کسانی که سرخم نمیکنند، نفوذناپذیر نیستند.