برمک اکرم داور بخش فیلمهای اول:
فیلمهای تجربی و سوررئال را دوست دارم
۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۷

برمک اکرم داور بخش فیلمهای اول میگوید که فیلمهای تجربی و سوررئال را دوست دارد چون آثار سوررئالی میتوانند خندهدار باشند یا دیوانهوار، به گونهای که زیر هیچ قانونی نباشند.
به گزارش ستاد خبری سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، برمک اکرم فیلمساز افغان، یکی از سه داور بخش فیلمهای اول این دوره از جشنواره است.
برمک اکرم کارگردان افغانستانی متولد سال ۱۹۶۶ در شهر کابل است که در حال حاضر در پاریس زندگی میکند؛ شهری که در آنجا هنرهای زیبا خواند و اولین فیلم بلندش را با عنوان «بچه کابلی» (۲۰۰۸) ساخت که در شصتوپنجمین جشنواره بینالمللی ونیز روی پرده رفت و جوایزی را از سایر جشنوارهها به دست آورد، از جمله جشنواره فجر. اکرم که دستکم ده سال است به عنوان فیلمبردار و بعد مستندساز با تلویزیون فرانسه همکاری دارد، پس از وقفهای پنج ساله دومین فیلم بلند و داستانی خود را جلوی دوربین برد؛ فیلمی با نام «وژمه؛ قصه عشق افغانی» (۲۰۱۳) که جایزه بهترین فیلمنامه را در جشنواره ساندنس برنده شد و به عنوان نماینده رسمی کشور افغانستان به بخش اسکار بهترین فیلم خارجیزبان هشتادوششمین دوره از جوایز آکادمی معرفی شد.
در حاشیه جشنواره فیلم فجر گفتوگوی اختصاصی کردیم با برمک اکرم که در ادامه آن را مرور میکنید.
این اولین حضورتان در ایران نیست.
بله، پیش از این در سال ۲۰۰۹ با فیلم «بچه کابلی» به فجر و ایران آمده بودم که برنده جایزه بهترین کارگردانی هم شد…
…که قبلش در جشنواره ونیز تحسین شده بود. پنج سال از ساخت آخرین فیلمتان «وژمه؛ قصه عشق افغانی» میگذرد، چرا این قدر وقفه؟ قصد ساخت فیلم تازهای را ندارید؟
مشکل سینما در تمام دنیا اقتصاد و مسائل تجاری آن است، بهخصوص در سینمای کشورهای جهان سوم. در افغانستان امکانات خیلی کمی برای فیلمبرداری داریم و در ضمن شرایط امنیتی هم بد است و وقتی تهیهکنندگان فرانسوی بخواهند فیلمی را در آنجا بسازند، باید به بیمه و امنیت بازیگران و عوامل فکر کنند؛ مثلاً برای فیلم اولم حدود ۱۵۰ هزار یورو هزینه بیمه عوامل و لوازم شد. از سوی دیگر، سینمایی که من بهش علاقهمندم، سینمای تجارتی نیست و به همین دلیل ساختن فیلم سختتر است و تهیهکنندهی خاص خودش را میخواهد. به طور طبیعی برای ساخت فیلمهای تجارتی باید از ستارگان و بازیگران این سینما هم استفاده کنید که من هیچ وقت بهش فکر هم نکردهام. راستش من میخواهم بازیگرانم را خودم انتخاب کنم نه تهیهکنندهها.
تهیهکنندههای تجاری به گیشه فکر میکنند و نیاز فیلم و فیلمساز برایشان مهم نیست یا چندان اهمیتی ندارد.
قبل از «وژمه» فیلمنامهای نوشته بودم که ماجراهایش در زمان حضور روسها در افغانستان میگذشت اما پس از بررسی و ارزیابیهای اولیه از بودجه لازم که به دلیل نیاز به بازسازی و ایجاد دکورهای مختلف پرهزینه بود، راه به جایی نبرد و کسی حاضر نشد آن را تهیه کند. منم که خسته شده بودم یک شرکت فیلمسازی در افغانستان و شرکتی هم در پاریس تأسیس کردم و خودم تهیهکننده «وژمه» شدم. واقعاً کار دشواری بود بهویژه که دوباره باید با نابازیگران کار میکردم. اما در نهایت، خیلی خوب دیده شد ولی از جنبه تجاری شکست خورد و کمرم شکست! (میخندد) پیش از آن فکر میکردم پول فیلم سریع برمیگردد و در پروژه جدیدی از آن استفاده میکنم اما بعدش متوجه شدم که گاهیوقتها پنج، ده یا حتی پانزده سال زمان میبرد تا پول فیلمی برگردد.
به قالبهای ارزانتر فکر نکردید، مثل مستندسازی؟
فراموش کردم بگویم که من برای تلویزیون فرانسه مستند هم ساختم و میسازم. بله، قالب ارزانتری است که اصلاً خودم میتوانم به تنهایی مستند بسازم چون فیلمبردار هم هستم. آسانتر هم هست. خیلی هم مستند دوست دارم و اصلاً با مستند شروع کردم. دهپانزده سال است که با تلویزیون فرانسه به عنوان کارگردان و فیلمبردار همکاری دارم و البته در بعضی فیلمها فقط فیلمبردار بودم. چند مستند هم با شاگردانم در بامیان افغانستان کار کردم.
خیلی خوب است که عموم فیلمسازان خارجی از جایی به بعد فقط به دنبال تجربههای تازه هستند از کریستوفر نولان که با «دانکرک» هم سینمای خودش و مؤلفههای سبکی و تماتیکش را دنبال کرد و تکامل بخشید و هم اینکه فیلم جنگی متفاوتی خلق کرد که نمونهاش را در تاریخ سینما نداریم یا دستکم به خاطر گستردگی تجربهها و انبوه آثار سینمایی بهراحتی نمیشود نمونهای نزدیکی به آن را یافت. در همین جشنواره بینالمللی فیلم فجر هم اثر متفاوت و دیدنی «گندم» یا «دانه» را داریم که در کارنامه سمیح کاپلاناوغلو تجربهای نو به حساب میآید؛ یا حتی فیلم مقدونیهای بسیار تحسینشده «پیش از باران» (۱۹۹۴) به کارگردانی میلچو مانچفسکی که امسال از داوران بخش «سینمای سعادت» (مسابقه بینالملل) است و وقتی با او گفتوگو میکردیم از وی شنیدیم که هرگز به تکرار موفقیت فیلم اولش فکر نکرد و با فیلمهای بعدی کارنامهاش، همیشه در پی تجربهگری بود و هنوز هم میخواهد اثری نو را به کارنامه فیلمسازیاش بیفزاید.
منم به هنرهای مختلف علاقهمندم و از نقاشی شروع کردم. بعدش عکاسی آموختم و سراغ «هنر چیدمان»/ Installation Art رفتم. وقتی هم که وارد سینما شدم، فیلم مستند و بعد داستانی کار کردم. به نظرم همه اینها با هم در ارتباط هستند و فقط زبانشان متفاوت است. باید بگویم که فیلمهای تجربی و سوررئال را دوست دارم چون آثار سوررئالی میتوانند خندهدار باشند یا دیوانهوار، به گونهای که زیر هیچ قانونی نباشند. این خوب است که ابتدا قوانین را بیاموزیم و سپس از قید آنها رها شویم.
به این موضوع فکر نکردید که در فرانسه فیلم بسازید؟
اتفاقاً این اواخر وقتی دیدم کار خیلی سخت شده است به دو ایده رسیدم؛ اول اینکه فیلمی در فرانسه بسازم و دوم اینکه به خاطر شرایط سخت فیلمسازی در افغانستان میخواهم در ایران کار کنم و احتمالاً فیلمی درباره زندگی افغانها بسازم. من در این جامعه زندگی نمیکنم و از خارج این جامعه به آن نگاه میکنم بهنوعی همه چیز را روشنتر میبینم. امروز به جایی رسیدیم که سینمای ایران در تاریخ سینما به جایگاه خاصی دست یافته است. به هر حال برای منم دشوار است که در فرانسه و به زبان فرانسوی فیلم بسازم چون خود آنها کارگردانان زیادی دارند و کار برای من که غیربومی هستم دشواریهای خاص دیگری هم دارد؛ بماند که شوق دارم فیلم فارسیزبان بسازم.
با توجه به حضور قبلیتان در جشنواره فجر و حالا که چهار دوره است که این جشنواره در قالب دو بخش ملی و بینالمللی برگزار میشود، چه تغییرهایی میبینید و ارزیابیتان از وضعیت امروز این رویداد چیست؟
دلایل این را نمیفهمم که چرا باید جشنواره فیلم فجر در دو بخش و دو زمان متفاوت برگزار شود اما شاید از این بابت بهتر باشد که قضاوتی درباره برتری دادن به فیلمهای سینمای ایران در رقابت با آثار سینمای جهان صورت نخواهد گرفت. پس تصمیم بدی هم نیست و راه را به این قضاوت بسته است که جشنواره فجر و جوایزش را برای خودتان در نظر گرفتهاید.
آدرس سایت رسمی جشنواره Fajriff.com و پست الکترونیکی جشنواره Info@Fajriff.com است.
سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر ۱۹ تا ۲۷ آوریل ۲۰۱۸ (۳۰ فروردین تا ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷) به دبیری سیدرضا میرکریمی در تهران در حال برگزاری است.