قهرمان عصر ما / نقد مجید اسلامی فیلم «رضا»
۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۶

«رضا» به کارگردانی علیرضا معتمدی شاید از هیجانانگیزترین فیلمهای اول این سالهای سینمای ایران است. فیلمی شخصی که خودش را در پرسهزنیها و سرگردانی شخصیت اصلیاش در یک دوران برزخیِ بعد از پایان و قبل از آغازِ دوباره یک رابطه تعریف میکند (چیزی شبیه کسوف آنتونیونی، بیآن که به لحاظ سبک سینمایی تاثیری از آن گرفته باشد). آنچه فیلم را به تعادل درمیآورد، از یکسو تناوبِ میان صحنههای تلخ و شیرین است که باعث میشود فیلم از یکجور تلخیِ محتوم و سوزناک و شِکوه از تقدیر (لحن فیلم اخیر فرمانآرا) فاصله بگیرد و جا به جا مفرح و بامزه باشد (مثال بارزش صحنه کافه و آشنایی با ویولت است)، و از سوی دیگر تناوبِ نریشنهاست که با لحن جدی و زبان تغزلیشان باعث میشوند برای این شخصیتِ بهظاهر الکیخوش و بیمسئولیت و خوشگذران، احترام قائل شویم. «رضا» شخصیت اصلیاش را با تمام تناقضها و ضعفها و دروغها و ترسهایش به نمایش میگذارد، که به همهچیز نوک میزند، دور خودش میچرخد و تکلیفش با خودش و رابطههایش روشن نیست. اما متنی که مینویسد، عملا پیش میرود و تمام میشود، و این نشان میدهد که واقعا نویسنده است. فیلم با طراحی صحنه درخشان کیوان مقدم و فیلمبرداری چشمگیر علی تبریزی، و بازیهای دلنشینِ تقریبا همه بازیگرانش، میتواند هم جغرافیا بسازد (چه داخلی و چه خارجی)، هم سرگرم کند و هم تصویری ارائه دهد از سرگردانی یک روشنفکر امروزی که با «هامون» دهه ۶۰ تفاوتهای بارزی دارد. شخصیتی که میتواند بخندد و بخنداند، بچرخد و خوش بگذراند، مهرویان مهربان دوروبرش باشند، اما درنهایت بسیار تنها باشد. رضا به هر چه هست، راضی است (این تفاوت مهم اوست با روشنفکرانِ ناراضیِ همه فیلمهای دیگر) و این رضایت (همچنان که نریشنها نشان میدهد) بیتاثیر از ادبیات کلاسیک ایران و نگاه عارفانه قرون گذشته نیست. اما فیلم چنان شوخ و کنایهآمیز است که حتی این نکته نیز عاری از هجو و کنایه نیست. رضایت شخصیتِ اصلی فیلم همانقدر راهحلی موثر برای مواجهه با مشکلات است که یک سرنوشت تراژیک.