هویت و طردشدگی / نقد محسن عبدالوهاب فیلم «در جستوجوی فریده»
27 آوریل 2018 - 16:33

زنی در آستانه میانسالگی، در آینه به خود مینگرد. با موهایی مجعد و سیاه، چشمانی سیاه و پوستی که کمی به تیرگی میزند. نامش الین است و در هلند زندگی میکند، اما خود را با این نام و این سرزمین همریشه نمیبیند. او چند ماهه بود که در حرم امام رضا(ع) رهایش کردند و در شیرخوارگاه نامش را فریده گذاشتند. اینک مقابل آینه یک سو الین است و سوی دیگر فریده غمگین: «مادر! چرا رهایم کردی؟»
چند سال پیش محمد جعفری فیلم زیبای «کریستین» را ساخت. کریستین یا نیره، سرنوشتی مشابه فریده دارد. نیره را خانوادهای سوئدی به فرزندخواندگی پذیرفت. او متولد سال ۱۳۳۷ است و فریده ۱۳۵۵؛ هر دو زن در ۴۰ سالگی به جستوجوی خانواده خود به ایران میآیند . جعفری میگفت: «سال ۷۸ که فیلم را میساختم، در بهزیستی دفتر قدیمی و بزرگی را دیدم که پر بود از نام کودکان سرِراهی دهههای ۳۰ و ۴۰ خورشیدی. برای هر کودک یک خط توضیح نوشته شده بود؛ کجا او را پیدا کردند، چه پوشیده بود و چه چیزهایی همراه داشت.
«تنها یک خط از گذشته یک انسان.»
«هویت و طردشدگی» درونمایه فیلم «در جستوجوی فریده» است. جدا از فریده؛ خانوادههایی که او را فرزند خود میدانند، دیدنی هستند. تا جواب آزمایش دیاناِی بیاید، یک ماه طول میکشد. در این یک ماه فریده میشود «اقدس» دختر علیاکبر که گمشدهاش را در آغوش میگیرد. فریده میشود «فاطمه» دختر پیرزن روستایی. میشود «زهرا» و خواهرانش کنار او بر مرگ مادرشان که سرِ زا رفته است، میگریند. فریده میشود گمشده کسانی که ۴۰ سال به چهره هر دختربچه، دختر جوان و زنی ۴۰ ساله نگریستهاند که شاید او اقدس باشد یا زهرا یا فاطمه، یا آن یک خط دفترچه بهزیستی.