گفتوگو با سمیح کاپلان اوغلو، فیلمساز شناختهشده سینمای ترکیه/ سینما میتواند به شناخت هویت و رسیدن به خودشناسی کمک کند
۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۴

سمیح کاپلان اوغلو که در این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر کارگاه فیلمسازی برگزار کرده، معتقد است نقطه عطف آفرینش انسان است، چون این تنها انسان است که با ادراک خود قادر است هستی را روایت کند.
به گزارش ستاد خبری سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، سمیح کاپلان اوغلو که یکی از فیلمسازان برجسته و جهانی سینمای جدید و موفق ترکیه است، از مهمانان ویژهی این دوره از جشنواره فجر است. او که خرس طلای جشنواره فیلم برلین را در کارنامه دارد، سینمایی شاعرانه را به تماشاگران عرضه میکند؛ سینمایی که در آن حاشیه صوتی فیلم هم به اندازه حرکتهای چشمگیر دوربین از اهمیت و پیچیدگیهای خاص خودش برخوردار است. در ادامه صحبتهای او در خصوص آثار و تجربههایش را مرور میکنیم.
لطفاً در مورد شیوه نگارش فیلمنامههایتان بهویژه سهگانهای که شامل «تخم مرغ»، «شیر» و «عسل» میشود برای ما توضیح دهید؟
در ابتدای کار و هنگامی که شروع به نگارش فیلمنامهی تازهای میکنم، سناریوی نهایی چندان اهمیتی ندارد، بلکه تفکری که در پسزمینهاش جای گرفته برایم از اهمیت برخوردارست. وقتی ایدهای به ذهنم میرسد، به مکانی میروم که با آن ایده ارتباط دارد و چند روز را آنجا سپری میکنم. طی این چند روز با آدمهای مختلفی که در آن مکان حضور دارند صحبت میکنم. در مورد انتخاب بازیگران فکر میکنم و فیلمنامه بهتدریج شاخوبرگ میگیرد. اولین قاعدهای که معمولاً هنگام نگارش فیلمنامه رعایت میکنم، باور کردن آن است؛ یعنی مطمئن میشوم که میخواهم آن را بسازم؛ و از آنجایی که فیلمنامه را برای خودم مینویسم، آزادی عمل بیشتری دارم و البته که بار مسئولیتم هم افزون میشود. برای تحمل این بار مسئولیت، نظم و مقررات خاصی را دنبال میکنم. اما اگر در ادامه کار، این نظم و مقررات رعایت نشود و اگر این بار مسئولیت احساس نشود و در واقع نتوانم به آنچه میسازم ایمان بیاورم، این امکان وجود دارد که در مراحل میانی و حتی پایانی کار، قید فیلمنامه و ساخت فیلم را بزنم.
نقل قولی وجود دارد که میگوید: «هر فیلمسازی حداقل یک فیلم در زادگاهش میسازد.» شما متولد ازمیر هستید و یکی از لوکیشنهای فیلم «دور از خانه» ازمیر است. چهقدر از تجربیات زیستی خودتان در این فیلم وجود دارد؟
سکانسی از «دور از خانه» که در ازمیر فیلمبرداری شده است، چندان ارتباطی با تجربیات شخصی من ندارد، اما برای مثال در فیلم «شیر»، خانهای که دوران کودکی یوسف در آن میگذرد، بر اساس خانهی دوران کودکی خودم ساخته شد؛ به طوری که مادرم هنگام حضور در لوکیشن فیلم، از دیدن آن بهشدت متجب شد و به شباهت زیادش به خانهی کودکی من اشاره کرد. در صحنهی ابتدایی فیلم «تخممرغ» هم مادرم نقشآفرینی کرده است.
به نظر میرسد هویت مسأله شماست. انگار در هر فیلم ریتم زندگی به طور کامل تحت تأثیر نوعی متافیزیک قرار میگیرد که در حال آزادسازی تدریجی انرژی تصویر است.
نگرش من به هستی همین گونه است. آفرینش تمام موجودات هستی هدفی داشته است و همه چیزها به هم وابستهاند. به اعتقاد من نقطه عطف آفرینش انسان است، چون این تنها انسان است که با ادراک خود قادر است هستی را روایت کند. در نتیجه وقتی چنین حسی به کائنات دارم، به هر چیزی که نگاه میکنم صرفاً ماهیت مادی آن را نمیبینم، بلکه وابستگیها و متافیزیک آن را هم میبینم و سعی میکنم همین حس را در فیلمهایم جاری کنم. خلاصه این مطالب را میتوان در فیلم «بچههای آسمان» مجید مجیدی دید؛ در سکانسی که کودک پاهای خود را وارد حوض آب میکند، ماهیها را میبینیم که در اطراف پاهایش این طرف و آن طرف میروند، گویی آنها نیز کودک را در آن لحظه درک میکنند.
به نظر میرسد مسألهی هویت در فیلمهای شما بهتدریج از مفهوم وطن و سرزمین و مسائل اجتماعی به مفهوم رابطهی انسان و هستی متمایل شده است؛ از شهر به روستا و از جامعه به فرد. کمی در این مورد توضیح میدهید.
هر کسی فطرت خود را بشناسد، میتواند به هر چیزی شناخت پیدا کند، یا به عبارتی شناخت هر چیزی از شناختن هویت و فطرت خویشتن شروع میشود. اتفاقی که در سهگانهی من نیز رخ میدهد و در انتهای هر قسمت شخصیتها به خودشان برمیگردند و منشأ همه چیز را در هویت خود جستوجو میکنند. مسیر تحول آنها از شهر به روستا و از اجتماع به فرد در حرکت است، مسیر معکوسی که برای شناخت هویت خود طی میکنند. بسیاری از بزرگان مانند امام علیع و مولانا نیز در مسیری مشابه و به منظور شناساندن مفهوم حقیقت به ما، قدم نهادهاند. منظورم این نیست که من هم به مانند آن بزرگان مسیری را پیدا کردهام و دارم آن را به شما نشان میدهم، من مسیری را برای خودم انتخاب کردم و در حال قدم برداشتن در آن هستم؛ مسیری به اسم سینما که به شناخت هویت خود و رسیدن به خودشناسی کمک میکند؛ یا به عبارتی دیگر سعی میکنم از طریق سینما و آثارم، احساسی را در بیننده ایجاد کنم که ممکن است کسی از خواندن آثار مولانا به آنها رسیده باشد. البته بر این موضوع تأکید میکنم که خودم و آثارم را بههیچوجه همتراز با بزرگانی چون مولانا نمیبینم و منظورم مقایسه خودم با این بزرگان نیست.
یعنی شما با توجه به المانهای موجود در فیلمهایتان قصد دارید از دریچهی ذات و فطرت انسانی، مسیر رسیدن به حقیقت یا همان عشق را طی کنید؟
من هدف را عشق نمیبینم، بلکه عشق را وسیلهای برای رسیدن به حقیقت میدانم. من اشعار زیادی از سعدی، حافظ، مولانا، سهروردی و خیام مطالعه کردهام. آن مفهوم و حس حقیقتشناسی که با خواندن یک بیت از اشعار این شاعران بزرگ به شما دست میدهد، حسی گذرا و موقتی است. سینما نیز این گونه است، در مقیاسی بزرگتر میتوانم این گونه بگویم که هنر محدودیت دارد. در زندگی ما همه چیز دارای ابهام است، برای همین نمیتوان گفت که حقیقت واقعی چیست چرا که ما درکی از آن نداریم. سینما برای من به عنوان مسیری است که سعی میکنم از طریق آن به انسان کمک کنم، که با قدم نهادن در این مسیر به حقیقت وجود خود نزدیکتر شود. دین، مانند یک پرده است، چرا که ما نمیتوانیم حقیقت را بدون پرده ببینیم و باید حتماً پوشیده شود. هنر مانند این میمانند که گوشهای از این پرده را کنار زده و به حقیقت نزدیکتر شویم، هرچند که باز هم کمکی برای رسیدن به حقیقت نمیکند.
آدرس سایت رسمی جشنواره جهانی Fajriff.com و پست الکترونیکی جشنواره Film@Fajriff.com است.
سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، ۸-۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ (۲۱ تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۷) به دبیری رضا میرکریمی در تهران برگزار می شود.
مطالب مرتبط
- یاناگیجیما فیلمبردار ژاپنی «مثل یک عاشق»: عاشقان سینما در ژاپن فیلمهای ایرانی را دنبال میکنند
- مدیر هنری جشنواره فیلم گوتنبرگ: جوایز سینمایی جنبه بازرگانی به سینمای ایران بخشیده است
- گفتوگو با مارتی هلده کارگردان فیلم «باد شرق باد غرب»/ سینمای ایران بسیار پرقدرت و الهامبخش است
- گفتوگو با فیلمنامهنویس «گلوری» برنده دو جایزه بخش «سینمای سعادت»/ حضور در جشنواره جهانی تجربه بسیار جالبی بود
- دبیر جشنواره بینالمللی فیلم داکا: برگزاری بازار فیلم جشنواره جهانی فجر ایده درخشانی است