گوهری از سینمای چشمنواز لهستان / نقد محمدرضا فرزاد فیلم «دریا از دوردست به ما مینگرد»
27 آوریل 2018 - 19:05

«همدلی» روایت خود را بر زمینه برگزاری آیین کاتولیک عشای ربانی و نخستین مراسم نان و شرابِ خانوادهای ازهمگسیخته پی میریزد. در اینجا نیز همچون «ایدا»ی پاول پاولیکوفسکی، داستان، داستان بلوغ نوجوان است در مذهبی مبتنی بر فرایض و عبادات. داستان بیم و استیصال نوجوانی که کورسوی امید و پیوند را در بیعت مومنانه دوباره خانواده با خدا و خویش میجوید. اُلای ۱۴ ساله در این راهِ مومنانه تنهاست؛ پدر دائمالخمر است و مفلوک، برادرش، نیکو، دیرآموز است و مبتلا به اوتیسم، و مادرش که از خانه رفته، حالا با بچه یک سالهای از مردی دیگر به خانه آشفته بازگشته، و تلخ است که هیچیک، آنچنانکه اُلا، به عشای ربانی و خانوادگیشان امید برنبستهاند. این را میتوان در سکانس کنایی و درخشان اعتراف مسیحیِ نوجوان اوتیست بهخوبی دریافت. پسرک، قربانی نقص و جبر جسمانی، معصوم است و عاجز از اعتراف به گناه ناکرده، غافل و فارغ و خندهزن به هر چه ایمان و گناه. فیلم، همچون هر مستند درخشان دیگری، استعاراتِ نهفته در واقعیت را معجزهآسا مییابد و میبیند و پیش رویمان میگذارد؛ خواهر در صحنهای که یادآور عشای ربانی است، برشهای نازک موز را در دهان برادر بیمار خود میگذارد. صحنهای که هر فیلم داستانی برای رسیدن به آن باید نبوغ و خلاقیت بسیار صرف کند. «همدلی» از ستودهترین مستندهای یکی دو سال اخیر اروپا، گوهری دیگر از سینمای چشمنواز لهستان است که تبحری ویژه در پرداختن به مضمون مذهب در زندگی امروز دارد. شعر مذهبیِ اندوهباری با تصاویری نزدیک و صمیمی و تدوینی سنجیده و هوشمند. تماشای «همدلی» میتواند برای سینمای مستند ما که به جهان کودکان و نوجوانان و زیست مومنانه در زندگی امروزین کمالتفات است، فرصت آموزندهای باشد.