یک درام متعارف خوش ساخت و جذاب / نقد هما توسلی فیلم «انقلاب خاموش»
27 آوریل 2018 - 17:39

«این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است» داستان فیلم «انقلاب خاموش» بدون این جمله همواره تاثیرگذار هم تکاندهنده و قابل لمس است. داستان فیلم – که اقتباسی از یک کتاب اتوبیوگرافیک است- در برههای حساس از آلمان شرقی کمونیستی میگذرد؛ سال ۱۹۵۶، زمانی که هنوز دیوار برلین ساخته نشده و عبور از مرز بین دو آلمان هرچند دشوار، اما ممکن است. از دریچه نگاه نوجوانانی که سال آخر دبیرستاناند و برخلاف پدر و مادرهای هنوز وحشتزده یا محافظهکارشان سری پرشور دارند، درک وحشت این اوضاع دشوار است. تئو عاشق لناست، کرت و تئو گاهی به بهانه سر زدن به مزار پدربزرگ نازی کرت از مرز رد میشوند و در آلمان غربی خوشگذرانی میکنند و همه بچههای مدرسه عصرهای خوشی را در خانه پیرمردی در حومه شهر میگذرانند تا از رادیوی او اخبار را دنبال کنند، غافل از اینکه بهزودی همه این آرامش ظاهری به تلنگری فرو خواهد پاشید.
در همین زمان بچهها از طریق اخبار متوجه انقلابی ضد کمونیستی در مجارستان میشوند و تصمیم میگیرند به کشته شدن فوتبالیست مشهوری واکنش نشان بدهند. این واکنش معصومانه که حتی موقع تصمیمگیریاش برای بچهها حکم بازی دارد، دومینووار اتفاقات بد بعدی را رقم میزند.
«انقلاب خاموش» درام متعارف خوشساخت و جذابی است که وحشت شرایط ترسناک آن دوره تاریخیِ بهخصوص را همراه با داستانهای فرعی هیجانانگیزی چون مثلث عاشقانه، خیانت، روابط خانوادگی پیچیده و افشای رازهای سربهمهر بهتدریج آشکار میکند. همانطور که داستان ایجاب میکند، موضعگیری آدمها باعث ایجاد جبهههای مختلف میشود و وقتی یک جبهه ادعای حمایت از کارگران و ضعفا و انقلابیگری دارد و طرف مقابل را جانی و نازی و ضدانقلاب میخواند، عواقب این جبههگیریها ساده نیست. شادی و سرخوشی نوجوانان داستان لحظه به لحظه با تنگتر شدن سلطه عاملان حکومتی و فشار خانوادهها به ترس و درد و مرگ نزدیکتر میشود و از نگاه تماشاگر قرن بیستویکمی که میداند چند سال دیگر چه حوادثی رخ خواهد داد، تلخی مضاعفی پیدا میکند.
گرچه نازیسم و حواشیاش همیشه موضوع فیلمهای مختلفی بوده، اما میشود گفت مقطع زمانی انتخابشده در «انقلاب خاموش» به نوعی تازه است. بهعلاوه با توجه به اینکه هنوز چنین فیلمهایی ساخته میشود، شاید بشود گفت هنوز وحشت آن سالهای دهشتناک باقی است.