ما راه را گم کردهایم / نقد مهدی پاکدل در مورد فیلم «مسیرها»
۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۱۰

به احتمال زیاد این لحظه را تجربه کردهاید که بدون مقدمه دلتنگ رانندگی در شبهای خلوت شهر شوید. شاید موضوعی برای فکر کردن داشته باشید یا قرار است تصمیم بزرگی در زندگی خود بگیرید. این رانندگی شبانه با یک موسیقی دلخواه شاید یکی از لحظات ماندگار خاطره اکثر ما باشد. فیلم «مسیرها» جدیدترین اثر استفان کوناندادف کارگردان ۵۱ ساله بلغاری است. کارگردان در این فیلم به کمک تجربهای که در ابتدا به آن اشاره کردم، مبنای حسی فیلمش را پایهگذاری کرده است. کارگردان فیلمنامه را به کمک سیمون ونسیسلاووف بر اساس یکی از داستانهای آنتوان چخوف نوشته است. نویسندگان، اقتباسی مدرن و جذاب را در بستری خلاقانه با دغدغههای انسان عصر جدید از داستان چخوف انجام دادهاند. «مسیرها» در مورد انسانهای گمشده است. داستان فیلم زندگی چند راننده تاکسی را بهطور موازی در یک شبانهروز روایت میکند. هر کدام از این رانندگان با مسافرانی برخورد میکنند که زندگی آنها را تغییر میدهند. ساختار فیلم بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. نماهای طولانی همراه حرکت دوربین جسورانه همراه با تنش در شهری لجامگسیخته و سرکش.
هر مسافر با خود داستانی را به فیلم میآورد که ما را بهطور غیرمستقیم با شرایط اقتصادی، مذهبی، فرهنگی و اخلاقی جامعه آشنا میکند. این مسافران در این مسیرهای کوتاه، مسیر سرنوشت خود و دیگران را تغییر میدهند. ویژگی و تفاوت فیلم در این است که تقریبا هر مسافر داستانش را در یک سکانس-پلان بدون قطع تعریف میکند.
هر شخص در زندگی برای رسیدن به هدفش مسیری را باید طی کند. تعاملات دنیای مدرن، بشر امروز را سرگردان کرده است. قوانین دستوپاگیر، مناسبات و ملاحظات بیمورد و غیراخلاقی، ناپاکی دستگاههای دولتی، تاثیر مذهب و بیرحمی دنیای سرمایهداری، انسان را از مسیر اصلیاش گمراه کرده است. بعضی فقط به اندازه چند قدم دور شدهاند و بعضی کیلومترها. فیلم زیبای «مسیرها» حکایت کسانی است که در غبار دنیای خویش گم شدهاند.