چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴
13:01 | | فجر 43

انیس واردا و شاعرانگیِ تصویر

انیس واردا و شاعرانگیِ تصویر

انیس واردا، که اغلب مادربزرگ موج نوی فرانسه نامیده می‌شود، سینمایی پرورش داد که در آن شعر از ریتم زندگی، حاشیه‌های نادیده‌ی جامعه و لحظات صمیمی تجربه انسانی زاده می‌شود. او در بیش از شش دهه فیلم‌سازی، مرز بین داستان و مستند، خاطرات شخصی و نقد اجتماعی جامعه را درآمیخت و با سبکی شاعرانه، چیزهای ساده و روزمره را به صحنه‌هایی زیبا و درخشان بدل کرد. فیلم‌های او بر ذهنیت زنان، اجتماع، و پیوندهای ظریف میان انسان و مکان تمرکز دارند و زبانی سینمایی را شکل می‌دهند که واردا خود آن را «نوشتن با دوربین» می‌نامید.

دو ساعت زندگی و تأمل

در فیلم «کلئو از پنج تا هفت» (۱۹۶۲)، واردا مسیر زنی خواننده به نام کلئو را دنبال می‌کند که در انتظار نتیجه‌ی آزمایش پزشکی خود در پاریس پرسه می‌زند. فیلم در زمان واقعی میان ساعت پنج تا هفت عصر می‌گذرد و شهری زنده را با رهگذران، کافه‌ها و دیدارهای گذرا به تصویر می‌کشد. واردا با برداشت‌های بلند و نگاه‌های ناخودآگاه به پاریسی‌های واقعی، مراقبه‌ای شاعرانه بر زیبایی، مرگ و تنهایی می‌آفریند. سفر بیرونی کلئو بازتاب اضطراب‌های درونی اوست، درحالی‌که خیابان‌های پرجنب‌وجوش، تپش زندگی را منعکس می‌کنند. فیلم با ماهیتی فمینیستی، زنی را نشان می‌دهد که میان انتظارات اجتماعی، هویت فردی و هراس از مرگ در نوسان است؛ کاوشی دوگانه در دیده‌شدن و نادیده‌ماندن که نسل‌های بعدی فیلم‌سازان را تحت‌تأثیر قرار داد.

بازتاب‌هایی درباره عشق و آرزو

در «خوشبختی»(۱۹۶۵)، داستان درباره‌ی فرانسوا، مردی متأهل و شاد است که دلباختگی‌اش به کارمند پست، آرامش زندگی خانوادگی را بر هم می‌زند. فیلم در باغ‌هایی غرق در نور خورشید و الهام‌گرفته از نقاشان امپرسیونیست ساخته شده است. واردا در تضادی خیره‌کننده میان تصاویر درخشان و روایتی ناآرام، ماهیت خوشبختی، وفاداری و هنجارهای اجتماعی را زیر سوال می‌برد. او با ترکیب‌بندی‌های دقیق و مناظر آرام، میل انسانی را با دقتی شاعرانه می‌کاود: عشق در این فیلم هم از نظر بصری درخشان و جذاب است و هم از نظر اخلاقی پیچیده و پرابهام. منتقدان آن زمان درباره دیدگاه فیلم نسبت به نقش‌های جنسیتی و وفاداری بحث کردند، اما جسارت بصری و طنز ظریف فیلم نشان می‌دهد که انیس واردا به‌طور دقیق و هوشمندانه کلیشه‌ها و قواعد مرسوم عاشقانه را نقد می‌کند.

حاشیه‌نشینی و شعر وجودی

واردا در شاهکار تمام و کمال خود، «بی‌خانمان» (۱۹۸۵) زندگی مونا را دنبال می‌کند، زنی سرگردان که جسدش در گودالی پیدا می‌شود. فیلم با بازسازی آخرین روزهای زندگی او از طریق دیدار با افرادی که او را دیده‌اند، تصویری چندلایه از جامعه ارائه می‌دهد. ساندرین بونو با بازی درخشان خود، زندگی را تجسم می‌بخشد که در حاشیه‌ی جامعه جریان دارد. واردا با تلفیق داستان و واقع‌گرایی مستند، بی‌تفاوتی جامعه و استقلال زنانه را زیر ذره‌بین می‌برد. چشم‌اندازها ـ دشت‌ها، جاده‌ها و روستاهای متروک ـ شاهدان هستی گذرای او می‌شوند. نگاه موشکافانه‌ی واردا، زندگی روزمره را به تمثیلی از تنهایی وجودی بدل می‌کند: بازتابی شاعرانه بر شکنندگی انسان، بی‌توجهی جامعه، و پژواک گذرا اما پرمعنای یک زندگی.

ارزش‌ دادن به امور نادیده‌گرفته‌شده

در فیلم «خوشه‌چین‌ها و من» (۲۰۰۰) واردا با بهره‌گیری از دوربین دیجیتال و روی دست، به مفهوم خوشه‌چینی یعنی جمع‌آوری چیزهایی که دیگران دور می‌اندازند ـ می‌پردازد و از این طریق، عملِ دیدن و توجه‌کردن را نیز بررسی می‌کند. با الهام از نقاشی مشهور فرانسوا میه، واردا در سراسر فرانسه به سراغ پسمانده‌چینان سنتی و معاصر می‌رود. دوربین کنجکاو و شوخ‌طبع او، هم حاشیه‌نشینی اجتماعی و هم آگاهی زیست‌محیطی را ثبت می‌کند و در اعمالی که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند، وقاری ژرف می‌یابد. فیلم میان مستند مشاهده‌گر، تأمل شخصی و پرسش فلسفی در نوسان است، نمونه‌ای درخشان از توانایی واردا در تبدیل کار روزمره به تفکری شاعرانه.

خاطره و خود به‌مثابه چشم‌انداز

واردا در فیلم خودزندگی‌نامه‌ای «سواحل آنیس» خاطرات شخصی، بخش‌هایی از فیلم‌هایش و صحنه‌پردازی‌های تئاتری را در هم می‌تند تا پرتره‌ای سینمایی از خود بسازد. سواحل به‌عنوان مکان‌هایی مرزی عمل می‌کنند، جایی که گذشته و حال در هم تنیده‌اند. خلاقیت شوخ‌طبعانه‌اش ـ از پوشیدن لباس به شکل سیب‌زمینی گرفته تا جان‌بخشی به اشیاء ـ دوباره زنده می‌شود. این فیلم بازتابی است از دوران کودکی او در سِت، زندگی مشترک با همسر فقیدش ژاک دِمی، و مسیر هنری‌اش. در این فیلم، واردا خود و هویتش را مانند یک چشم‌انداز نشان می‌دهد که می‌توان آن را کاوش، بازنمایی کرد و گرامی‌اش داشت. فیلم به ما نشان می‌دهد که سینما قادر است دنیای درونی انسان را به همان روشنی و زنده‌بودن دنیای بیرونی نشان دهد.

سفرهای جمعی و هنر عمومی

در آخرین اثر سترگش، «چهره‌ها و روستاها» (۲۰۱۷) واردا همراه با هنرمند و عکاس جی‌آر در سراسر روستاهای فرانسه سفر می‌کند و در مسیر، با مردم محلی آثار هنری خلق می‌کند. فیلم گرامی‌داشت جامعه، خلاقیت و گفت‌وگوی میان‌نسلی است و فضاهای عادی را به مکان‌هایی برای تأمل جمعی بدل می‌سازد.  واردا همچنان حضوری محوری دارد ـ راهنما و همراه ـ و بر باور خود به سینما به‌عنوان تجربه‌ای مشترک تأکید می‌کند. همکاری با جی‌آر تعهد مادام‌العمر ورادا را به نمایان‌کردن نادیده‌ها برجسته می‌سازد، در حالی که ترکیب‌های تصویری بازیگوش و خلاقانه‌اش، جست‌وجوی همیشگی‌اش برای زیبایی و انسانیت تداوم می‌بخشد.

شاعرانگی در سینمای واردا

آنیس واردا در سراسر آثارش، همواره امور معمولی را به امری خارق‌العاده ارتقا داد. از اضطراب‌های در زمان واقعیِ «کلئو پنج تا هفت» تا خودنگاره‌ی تأمل‌برانگیز «سواحل اَنیِس»، فیلم‌های او فضاهایی می‌آفرینند که زندگی، خاطره و جامعه در آن طنین شاعرانه دارند. واردا از فرم سینمایی نه‌فقط برای روایت، بلکه برای زیستن در لحظه‌ها بهره می‌برد ـ برای کش‌دادن زمان و آشکارکردن نادیده‌ها. توجه او به ژست‌ها، مناظر و شخصیت‌های حاشیه‌ای، ریتمی ظریف می‌آفریند: سکوت میان دیالوگ‌ها، وزش باد بر دشت، یا نوری که بر چهره می‌افتد، همگی وسیله‌ای برای تأمل و لذت زیبایی‌شناسانه می‌شوند.

سینمای واردا گواهی است بر کنجکاوی، همدلی و تخیل. مهارت او در نوشتن با دوربین، فیلم را به نوشتنی با نور و سایه بدل می‌کند، نوشتنی که زندگی‌های عادی را با دقتی خارق‌العاده قاب می‌گیرد. هر فیلم مخاطب را دعوت می‌کند تا مکث کند، بنگرد و شعر نهفته در روزمرگی را دریابد.

او معمار صمیمیت بود، کاوشگر حاشیه‌ها و راوی حضور انسانی در جهان واقعی و خیالی. فیلم‌هایش همچنان راهنمایی درخشان برای درک پیوند میان آگاهی اجتماعی، بینش فمینیستی و شاعرانگی سینمایی باقی می‌مانند.

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.