چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴
14:25 | | فجر 43

از «بچه‌های آسمان» تا «خورشید»/ شاعرانگی در قاب‌های مجید مجیدی

از «بچه‌های آسمان» تا «خورشید»/ شاعرانگی در قاب‌های مجید مجیدی

مجید مجیدی مسیر سینمایی خود را در دهه ۱۳۶۰ آغاز کرد، دورانی که آثار جنگی، متأثر از جنگ ایران و عراق، بر سینمای ایران غلبه داشتند. با این‌حال، مجیدی از نخستین فیلم‌های کوتاه خود و سپس با اولین فیلم بلندش «بدوک» (۱۳۷۰) و «پدر» (۱۳۷۴)، راهی متفاوت را پیش گرفت؛ مسیری که عمیقاً ریشه در داستان‌های اجتماعی و خانوادگی داشت و با انسانیت و حساسیت همراه بود.

مجیدی با «بچه‌های آسمان» (۱۳۷۵)، نخستین فیلم ایرانی که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان شد و بعدها «رنگ خدا» (۱۳۷۷)، به سمت سینمایی رفت که واقعاً می‌توان آن را شاعرانه نامید؛ مسیری که در «بید مجنون» (۱۳۸۳) نیز ادامه یافت.

در هر دو فیلم «رنگ خدا» و «بید مجنون»، شخصیت‌های اصلی نابینا هستند. در اولی، کودکی که از سوی خانواده طرد شده، به زادگاه خود بازمی‌گردد و با لمس گندمزارها، آب زلال چشمه‌ها و شکوفه‌های درختان، درکی تازه از طبیعت پیدا می‌کند. او با حس لامسه خود، جهان را متفاوت از آنچه ما می‌بینیم تجربه و درک می‌کند. در «بید مجنون»، مردی نابینا به گذشته خود بازمی‌گردد و با بهره‌ گرفتن از حس لامسه، خاطرات و احساساتش را مرور می‌کند.

مجیدی با این دو شخصیت، نگاهی تازه به جهان اطراف ارائه داد و آثاری در سینمای ایران خلق کرد که از آثار هم‌نسلان خود متمایز بود. هرچند او به داستان‌های کودکان و نوجوانان علاقه‌مند بود، اما دیدگاه لطیف و شاعرانه خود را به فیلم‌هایی درباره بزرگ‌ترها نیز تعمیم داد.

نمونه‌ای دیگر از این نگاه شاعرانه، «باران» (۱۳۷۹) است، فیلمی که در فضایی از حضور مهاجران افغان در حاشیه تهران روایت می‌شود. در این اثر، مجیدی به بررسی عشق و تضاد زندگی مادی و معنوی می‌پردازد و با حفظ ویژگی‌های سینمای شاعرانه خود – تصاویری آمیخته با نور خورشید، باد و حرکات ظریف و بیانگر – یک بار دیگر تعهدش به این زبان سینمایی را نشان می‌دهد.

قاب‌بندی و ترکیب‌بندی تصاویر در آثار مجیدی نیز از نوعی شاعرانگی حکایت دارد. بهره‌گیری او از عناصر طبیعی- آسمان، رودخانه‌ها، باران، پرندگان، کبوترها، ماهی‌ها، مه و باد- نشان‌دهنده علاقه عمیق او به طبیعت و زیبایی اصیل است. او با ترکیب این عناصر و استفاده از حرکات آهسته و روان دوربین و بازیگران، تصاویری لطیف و چشم‌نواز خلق می‌کند که شاعرانگی سینمایش را در زیبایی بصری، روایت، لحن و ساختار زیبایی‌شناختی آثارش آشکار می‌سازد.

این نگاه شاعرانه در «محمد رسول‌الله» (۱۳۹۳) نیز به‌وضوح دیده می‌شود، جایی که او کودکی پیامبر اسلام را با نور و تصاویری تازه و بدیع به تصویر می‌کشد. مجیدی در آثار بعدی خود، «آن‌سوی ابرها» (۱۳۹۵) و «خورشید» (۱۳۹۸)، به دغدغه‌ها و علاقه‌های سال‌های آغازین فیلمسازی خود بازمی‌گردد و زندگی کودکان محروم را روایت می‌کند.

در این فیلم‌ها، او همچنان از عناصر شاخص خود بهره می‌گیرد و حتی در شرایط سخت، با ترکیب نور، رنگ و موسیقی، تصاویری چشم‌نواز خلق می‌کند؛ ویژگی‌هایی که حالا امضای سینمای او شده و از آثارش جداشدنی نیستند.

متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمی‌شود!

لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.