هوشنگ گلمکانی منتقد مطرح سینما بر این باور است که رویکرد جدید اتخاذ شده برای جشنواره جهانی فیلم فجر در ارائه تصویری تازه از سینمای ایران در سطح بینالملل موثر است.
به گزارش ستاد خبری جشنواره جهانی فیلم فجر، گلمکانی منتقد شناخته شده و سردبیر «فیلم امروز» که تجربه کارگردانی هم در کارنامهاش دارد با شناخت دقیق از تاریخ سینمای ایران و جهان یکی از ناظران ثابت وضعیت جشنوارهها و جریانهای سینمایی است. او در گفتوگویی به بیان نکاتی قابل توجه درباره برگزاری چهلوسومین دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر پرداخته است.
گلمکانی درباره برگزاری چهل و سومین دوره جشنواره جهانی فلیم فجر گفت: این دوره از جشنواره سه ویژگی مهم دارد، اول اینکه بعد از چند سال، بخش بینالملل دوباره به صورت مستقل در جشنواره جهانی برگزار میشود؛ دوم اینکه جشنواره برای اولین بار از تهران خارج شده و شیراز میزبان آن است؛ سوم اینکه این دوره رویکرد سینمای شاعرانه را محور قرار داده است.
این منتقد پیشکسوت سینما درباره انتقال جشنواره به شیراز نیز بیان کرد: انتقال جشنواره به شیراز اتفاق مهم و خوشایندی است. سالها دربارهاش صحبت شده بود. شیراز نامی است که جهانیها هم میشناسند. از دوره هخامنشیان و ساسانی و بعد در دوره اسلامی، همیشه مرکز مهم فرهنگی بوده. عنوان جشنواره جهانی فیلم شیراز خودش جذاب و شنیدنی است.
گلمکانی با اشاره به دورههای اول جشنواره و بینالمللی برگزار شدن آن توضیح داد: دوره اول جشنواره فجر که در زمستان ۶۱ برگزار شد، عنوان بینالمللی داشت. آن زمان مدیران فرهنگی علاقه داشتند همه رویدادها را بینالمللی معرفی کنند؛ حتی اگر فقط چند مهمان خارجی بود. با این حال استانداردهای یک جشنواره جهانی اصلاً رعایت نمیشد.
او همچنین افزود: در همان دوره اول، بدون اینکه اعضای هیئتداوران معرفی شوند، در مراسم اختتامیه اعلام شد که هیچ فیلمی شایسته جایزه نیست و عملاً هیچ جایزهای ندادند؛ فقط به فیلمهای مستند و کوتاه جایزه دادند. از دوره دوم تا چهارم، جشنواره کاملاً داخلی شد تا سینمای ایران روی پای خودش بایستد. از دوره چهارم بهتدریج بخش خارجی برگشت. از دوره هفتم، جشنواره چهرهای جدیتر پیدا کرد و برنامهریزان منسجمتری داشت؛ از جمله آقای جمال امید.
گلمکانی ادامه داد: من از جشنواره پنجم به بعد همه فیلمها را برای ویژهنامه ماهنامه فیلم میدیدم. متأسفانه بخش خارجی در اکثر دورهها جذاب نبود. کسی برای دیدن فیلم خارجی نمیرفت. فقط در چهار دوره مثل مرور آثار تارکوفسکی، سالنها پر میشد. در بقیه سالها بخش خارجی انرژی و زمان زیادی میبرد اما بازخورد تماشاگر کم بود.
او درباره مستقل شدن جشنواره جهانی در سال ۱۳۹۴ گفت: این جدایی و استقلال تصمیم بسیار خوبی بود. در دهه فجر مردم فقط برای فیلمهای ایرانی میآمدند، بنابراین طبیعی بود که فیلم خارجی در آن فضا دیده نشود.
گلمکانی درباره انتخاب سینمای شاعرانه بهعنوان محور جشنواره نیز گفت: امیدوارم این انتخاب فقط یک شعار نباشد؛ مثل دورههایی که اسم سینمای معناگرا را مد کردند. شاعرانه بودن یعنی فراتر از روایت خطی رفتن و ایجاد فضایی که معنای پنهان در اتمسفر اثر نهفته باشد. تارکوفسکی و پاراجانوف و در ایران کیارستمی نمونههای درخشان این جریان هستند.
او در توضیحی بیشتر افزود: سینمای شاعرانه همیشه مخاطب گسترده ندارد. مخاطبش باید با شعر یا هنر نسبتی داشته باشد. ضمن اینکه شاعرانه بودن الزاماً لطیف و رمانتیک نیست؛ گاهی از دل خشونت و زمختی یا حتی طنز میآید. مستندهای شاعرانه کم نداریم.
گلمکانی ادامه داد: اگر کسی در فرهنگی بزرگ شود که شعر در رگ و ریشه زبانش باشد، شاعرانگی ناخواسته وارد کارش میشود. ما ایرانیها حتی در مکالمات روزمره شعر میگوییم بدون اینکه شاعرش را بشناسیم. بنابراین شاعرانه بودن همیشه حاصل تصمیم آگاهانه نیست.
گلمکانی در ادامه صحبت هایش تاکید کرد: سالهاست جشنوارههای جهانی بیشتر دنبال کدهای سیاسی و اجتماعیاند؛ مهاجرت، بحرانها، جنگها، تبعیضها و فیلمهای شاعرانه کمتر مورد توجه قرار میگیرند. پس میتوان گفت این رویکرد جدید جشنواره باعث میشود سینمای ایران دوباره در جهان مطرح شود. با این حال انتخاب نوری بیلگه جیلان، که کاملاً شاعرانه است، نشانه خوبی است.
گلمکانی در پایان سخنانش گفت: شاعرانه بودن ذاتی و جوهری است. نمیتوان تصمیم گرفت شاعرانه فیلم ساخت. این کیفیت باید در ناخودآگاه هنرمند باشد. برای من کیارستمی، فلینی، آنتونیونی، اوزو و نوری بیلگه جیلان نمونههای روشن سینمای شاعرانهاند. آمریکا بیشتر سینمای صنعتی دارد، اما هنرمند شاعر میتواند در هر فرهنگی ظهور کند.