داستان از روز دوازدهم ذیقعده سال ۱۳۱۳ (قمری) آغاز میشود. زمانی که ملیجک، نور چشمی سلطان، ناصرالدینشاه قاجار را از خواب بیدار میکند تا مهیّای جشنها و مراسم مربوط به پنجاه سالگی سلطنتش شود. امّا ناصرالدین شاه به خاطر پیش بینی منجم باشی دربار که پیشگویی کردهاست؛ پس از پنجاه سال سلطنت ممکن است علیه جان وی سوء قصدی صورت بگیرد، نگران است. این طور که پیداست شاه از برخی کارهای گذشته خود به خصوص از رفتاری که با میرزاتقی خان امیرکبیر داشته و او را پس از برکنار کردن از صدراعظمی، به قتل رسانده، پشیمان است...
متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمیشود!
لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.