«دلبستگی» تریلری معاصر است که یک پرونده جنایی را موشکافی میکند، ولی هیچ شباهتی به یک فیلم ژانر ندارد. از زبان مردی با صدایی خارج از قاب، با لحنی سرشار از اعتمادبهنفس، ماجرای قتلی را میشنویم. مرد مادر زن آینده خود را به خواست دخترش که معشوقه اوست، با کمک یک قاتل مزدبگیر کشته است و علت هم چیزی نیست جز مخالفت مادر دختر با رابطه این دو نفر. تمام چیزی که در فیلم میبینیم، لوکیشنهایی است که در این تراژدی دخیل هستند: یک آپارتمان کوچک، ایستگاه اتوبوسی در آنکارا، پارکینگ، راهرو، تختخواب مقتول و...
در راه برگشت به استانبول، اتوبان در شب به پردهای تبدیل میشود که درون تیره و تار انسانی که موجودی را به قتل رسانده، بر آن منعکس میشود. سپس فیلم زاویه دید خود را عوض میکند و نشان میدهد این زن و مرد چگونه با هم آشنا شدهاند و چه اتفاقاتی پیش از قتل رخ داده است. این تصاویر بهظاهر معمولی و مکالمهها به واسطه آگاهیای که مخاطب از واقعه دارد، حالوهوای دیگری پیدا میکند، درست مثل حالت ذهنی یک بیمار روانی. چرا پلین تا این اندازه از پدر و مادرش نفرت دارد؟ این سؤالی است که فیلم به آن پاسخی نمیدهد. بوراک چویک در «دلبستگی» با شم کارآگاهی مخاطبانش بازی هوشمندانه، هیجانانگیز و متمایزی کرده است.
متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمیشود!
لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.