در کوهستانهای دور دست استان نینگشیا، ما زیشان کهنسال و پسرش به سوگ همسرش نشستنهاند. پسر قصد دارد برای مراسم چهلمین روز نبود مادری که محبوب اهالی روستا و فامیل بود، تنها گاوشان را قربانی کند. زیشان با این کار مخالف نیست، اما اندوه و عشقش به حیوان پیر او را به تردید میاندازد. حتی نیایشهایش و پیشوای مذهبی نیز به ظاهر شک او را از میان نمیبرند. تا اینکه یک روز صبح گاو پیر از خوردن و آشامیدن امتناع میکند. آیا او چاقو را در آب زلال دیده است؟
متاسفانه مرورگر فعلی شما قدیمی بوده و پشتیبانی نمیشود!
لطفا از مرورگرهای بروز نظیر Google Chrome و Mozilla Firefox استفاده نمایید.