گرگنما
- سینمایی
- ۲۰۱۸
- ۸۸ دقیقه
- آلمان، هلند، لهستان
- زبان: آلمانی و روسی و لهستانی
تابستان 1945. هشت کودکِ فراری از اردوگاه کار اجباری گروس روزن، یک مکان موقت برای مخفی شدن در نزدیکی یک یتیمخانه متروک در دلِ جنگل پیدا میکنند. اکنون به نظر میرسد این کودکان ناآرام، پس از تحمل وحشتهای دوران جنگ میتوانند به زندگی عادی بازگردند. اما آرامشِ این فضای دلپذیر و سرشار از صلح بهزودی برهم میخورد. کابوس بازمیگردد. سگهایی درشتهیکل در محیط جنگل مشغول گشتزنی هستند. این سگها توسط افسران اساس مستقر در کمپ گروس روزن در جنگل رها شدهاند. سگها (که برای کشتن زندانیها تعلیم دیدهاند و بدین منظور از آنها استفاده میشده) قهرمانان جوان را در ساختمان یتیمخانه به دام میاندازند. تمام تلاشهای آنها برای فرار با شکست مواجه میشود. کودکان بدون آب و غذا، دوباره به سمت جنون و توحش گام برمیدارند. اما خطر اصلی جایی در درون ساختمان در کمین آنهاست...
کارگردان: آدرین پانِک
نویسنده: آدرین پانِک
شرکت تولید کننده: بالاپولیس
نقد فیلم
در محاصره

مجید اسلامی
«گرگنما» – فیلم دوم آدریان پانک، کارگردان لهستانی – به قصه بچههایی میپردازد که از یک اردوگاه نازیها، با آمدن روسها در پایان جنگ منتقل میشوند به یک خانه ویلایی قدیمی در دل جنگل و مجبورند با کمبود غذا و مواد بهداشتی، حضور گاه و بیگاه سربازهای فراری از قوای مختلف و سگهایی که آن ویلا را محاصره کردهاند، کنار بیایند. اما اینها بچههایی عادی نیستند، بلکه رفتار خشن نازیها این بچههای قد و نیمقد را به موجوداتی غیرعادی، بینظم و حتی بیرحم بدل کرده. دختری جوان و زنی میانسال هم در کنار بچهها هستند و میکوشند برای موقعیت دشوارشان راهحل پیدا کنند. زنجیرهای از مشکلات بهتدریج اوج میگیرد و به قصه حضور آنها در آن ویلا شکلی استعاری میبخشد. بچهها بهخوبی شخصیتپردازی میشوند و روابط میان آنها و رفتار هر کدامشان با این مشکلات، تعلیلها و کشمکشهای دراماتیک پدید میآورد.
تصویری که فیلم از بچهها نشان میدهد، تکاندهنده است؛ تصور اینکه در آن اردوگاه جنگی (بیرون از قاب داستان) چه بر سرشان آمده، خیلی سخت نیست و فیلم به جای نمایش سبعیتِ نازیها پیامدش را نشانمان میدهد. از سوی دیگر، تصویر فیلم از موقعیت بعد از جنگ تصویری آخرالزمانی است. یکجور بیسامانی، قانون جنگل، و تلاش برای بقا. فیلم به سنت فیلمهای اروپای شرقی صراحت و خشونت قابل توجهی دارد و ممکن است کمی ناخوشایند باشد. کارگردانی فیلم قابل قبول، بازی بچهها یکدست و صحنهپردازی و فیلمبرداری فیلم (به سنت فیلمهای سینمای لهستان) درخشان و دیدنی است. «گرگنما» فیلمی استاندارد است با قصهای نسبتا آشنا ولی با پرداختی جذاب و تکاندهنده.
حرکت روی مرز باریک

سعید عقیقی
اگر فکر میکنید فیلمی پساجنگی در زیرژانر اردوگاهی قادر نیست با منطق اثری در ژانر وحشت کنار بیاید و گروهی نوجوان و کودک اسارتزده را این بار در محاصره سگهای تربیتشده از سوی نازی ها، محبوس در خانهای خالی از مایحتاج زندگی به نمایش بگذارد، گرگنما را ببینید. فیلم بهرغم ظاهرش روی مرز باریکی حرکت میکند که یکسویش عادیسازی خشونت و سوءاستفاده از آن در جهت برانگیختن بیننده و ایجاد تعلیق محض است و سوی دیگرش پرداخت صرفا نمادین از شرایطی بحرانی که واقعیت برایش بهانهای بیش نیست. فیلم بیآنکه به یکی از این دو سو بغلتد، از امکانات هر دو نوع فیلم بهره میگیرد تا به چیزی فراتر دست یابد؛ نمایش کنار آمدن آدمی با خوی حیوانی خود، و آنچه میتواند امری واقعی را به سطح امرنمادین بکشاند. به همین دلیل است که آلمانهای ابتدای فیلم تفاوت چندانی با دو سرباز روس و آلمانی انتهای فیلم ندارند، و باز شاید به همین دلیل است که راهحل پیشنهادی فیلم به تدریج و از طریق تفاوتهای میان شخصیتها و تداوم اسارت کابوسوارشان آشکار میشود. در انتها به نظر نمیرسد فرار چاره کار باشد، و به نظر نمیرسد ازخشونت جز خشونت زاده شود. تجربه مشاهده فیلم، تجربه کنار آمدن با واقعیت کابوسوار برای فراتر رفتن از آن است. کنار آمدن با خشونت، از راهی که به مرور و با یادگیری راههای برتری بر خوی حیوانی آدمی بتواند به پرهیز از خشونت بینجامد.
تــصــاویــر



حــضــور بینالمللـــی
۲۰۱۸: جشنواره فیلم شبهای سیاه تالین، برنده جایزه بهترین فیلم، استونی۲۰۱۸: جشنواره فیلم لهستان، برنده جایزههای بهترین فیلم بلند و بهترین کارگردانی
عوامــــــل فیـــــلم
نویسنده: آدرین پانِک
مدیر فیلمبرداری: دومینیک دنیلچک
تدوینگر: یاروسلاو کامینسکی
موسیقی: آنتونی کوماسا لازارکیهویچ
صدا: وارت وامستِکر، پیتر فلامان
طراح صحنه: آنا ووندرلیچ
تهیه کننده: ماگدالنا کامینسکا، آگاتا شیمانسکا
بازیگران: نیکولاس پرزیگودا، کمیل پولنیسیاک، یاکوب سیسکا، کریستف دورسکی، ماکسیمیلیان بالکرووسکی، سونیا میِتیِلیتسا، هلنا مازور، جولیا اشلوسارچک، ماتیلدا ایگناسیاک، اوله اشچربینا، یوگنیوش مالینووسکی، ورنر دائن، رادوسلاو چرزِشیانسکی، وویچک نامیوتکو، دانوتا استنکا
کارگردان

آدرین پانِک
آدرین پانِک در سال 1975 به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته مهندسی در دانشگاه علوم و فناوری وروتسواف به پایان رساند. او همچنین در دانشکده رادیو و تلویزیون کریستف کیشلوفسکی در دانشگاه سیلهسیا و مدرسه فیلم وایدا تحصیل کرده است. در کارنامه کاری او کارگردانیِ چندین فیلم کوتاه شامل فیلمهای «شور ماریان» (2006) و «سرِ بیچاره من» (2009) و تعداد زیادی موزیک ویدیو و فیلمهای تبلیغاتی دیده میشود. در سال 2011 او اولین فیلم بلند خود را با نام «داس» با بازی آندری چیرا، ماریوش بوناشفسکی و اولگرید لوکاشهویچ کارگردانی کرد. این فیلم به عنوان بهترین فیلم اولِ سینمای لهستان در سال 2011 انتخاب شد.